TEHRAN Bazaar



 

از نگرش‎های خود، حامیان سرسختی بسازید

 

 

طرز فکر ما از طریق رفتارمان نمودار می‎شود. نگرش‎ها آینه ‎های ذهن هستند. آنها تفکر را بازمی‎تابانند. سالهای سال است که انسان‎ها با دیگر همنوعان خود، از طریق چهره، بدن، صداها، و نه لغات، ارتباط برقرار می‎کند. ما هنوز به همان طریق احساسات و نگرش‎های خود را نسبت به انسان‎ها و دیگر چیزها بیان می‎کنیم.


بر محیط اطراف خود مسلط شوید، درجه یک باشید

میلیون‎ها نفر از مردم رژیم‎های غذایی دقیقی را مراعات می‎کنند! ملت کالری‎شماری هستیم! میلیون‎ها تومان پول را صرف خرید ویتامین‎ها، موادمعدنی و دیگر فرآورده‎ها می‎کنیم. پژوهش‎ها در زمینه تغذیه به ما آموخته است که بدن ما نمایانگر نحوه تغذیه ماست. بنیه جسمانی، مقاومت در برابر بیماری، قد و قواره، حتی طول عمر ما ارتباط نزدیکی با غذاهای مصرفی‎مان دارد.

بدن از غذاهایی که مصرف می‎کند تشکیل شده است. بهم همین ترتیب، فکر هم متشکل از مواد مصرفی خود است. البته غذای ذهن چیزی نیست که بسته‎بندی شود و بتوان آن را از جایی خرید. غذای ذهن، محیط اطراف است. به همان صورتی که بدن نمایانگر نوع غذایی است که به او داده‎ایم، ذهن نیز منعکس‎کننده چیزهایی است که از محیط اطراف خود دریافت کرده است.

آیا تا بحال به این فکر افتاده‎اید که اگر به جای ایران در یک کشور خارجی بزرگ شده بودید، چه جور آدمی بودید؟! چه نوع غذاهایی را دوست می‎داشتید؟ آیا سلیقه شما در مورد لباس به همین صورت بود؟ به چه نوع تفریحاتی علاقه داشتید؟ مذهب شما چه بود؟

انسان محصول محیط اطراف خویش است.

معاشرت طولانی‎مدت با آدم‎های‎منفی ما را وادار به منفی‎بافی می‎کند و همنشینی با آدم‎های مبتذل، عادت‎های مبتذل در ما بوجود می‎آورد. از طرف دیگر، معاشرت با مردمی که افکار بزرگ دارند، سطح فکر ما را بالا می‎برد؛ تماس نزدیک با آدم‎های بلندپرواز، در ما روحیه بلندپروازی پدید می‎آورند.



شخصیت شما تابع اندیشه‎های شماست

دقیق نگاه کنید. خواهید دید کسانی‎که جلب اعتماد بیشتری می‎کنند، موفق‎ترین‎ها هستند.

دیگران همان چیزی را در ما می‎بینند که ما در خود می‎بینیم. با ما همان‎گونه برخورد می‎کنند که فکر می‎کنیم باید برورد کنند. کسی که در ضمیرش خود را کمتر از دیگران می‎پندارد، قابلیت‎های حقیقی‎اش در پرده می‎ماند؛ زیرا افکار، هادی اعمال است. اگر انسانی احساس حقارت کند، بر همان سیاق عمل خواهد کرد و هیچ ترفند یا نقابی قادر نیست این احساس ریشه‎دار را برای مدت طولانی پنهان نگاه دارد. فردی که احساس می‎کند کسی نیست، واقعاً کسی نیست. از سوس دیگر، آدمی که عمیقاً معتقد است برای کاری ساخته شده است برای همان کار ساخته شده است. برای آن که تشخیص داشته باشیم، باید فکر کنیم که متشخص هستیم. اگر چنین فکر کنیم، دیگران هم اینگونه فکر خواهند کرد.


فکر شما عمل شما را تعیین می‎کند. عمل شما هم متقابلاً تعیین‎کننده واکنشی است که دیگران نسبت به شما نشان می‎دهند.


خودتان را متشخص جلوه دهید؛ این روش کمک می‎کند که برای خودتان ارزش بیشتری قائل شوید. این یک قانون است: یادتان باشد که ظاهر شما ناخواسته حرف می‎زند. پس مواظب باشید که چیزهای خوبی راجع‎به شما بگوید.

امروزه داوری مردم درباره یک جوان فقط بر مبنای ظاهر اوست. گرچه غیرمنصفانه است. ولی صحت دارد. آیا ظاهر شما و لباس‎هایی که می‎پوشید در دیگران سوء‎تعبیر ایجاد نمی‎کند؟ آیا مطمئن هستید ظاهر شما غلط‎انداز نیست و مناسب است؟

تمیز بودن هزینه بسیار کمی دارد. خوب لباس بپوشید؛ زیرا همیشه به صرفه است. به یاد داشته باشید خودتان را درخورِ توجه جلوه دهید؛ زیرا کمک می‎کند که افکار درخورِ توجهی هم داشته باشید.

ظاهرتان با شما حرف می‎زند؛ با بقیه هم همین‎طور. ظاهر شما تعیین‎کننده نظری است که دیگران نسبت به شما پیدا می‎کنند.

فی‎الواقع چه خوب بود اگر مردم به فضائل یک انسان نظر می‎کردند، نه به لباس تنش. ولی اشتباه نکنید! عملاً مردم براساس ظاهرتان روی شما قضاوت می‎کنند؛ قضاوتی که خواه ناخواه صورت می‎گیرد. ظاهر شما نخستین معیاری است که مردم برای ارزیابی در اختیار دارند و اولین تأثیر هرگز از یادها نمی‎رود؛ هرچند که در دراز مدت به وجود آمده باشد.

ظاهر آراسته یک شخص نکات مثبتی را درباره او بیان می‎کند. انگار به مردم می‎گوید: با یک فرد متشخص طرفید. فردی باهوش، موفق و قابل اعتماد. این آدم می‎تواند مورد تحسین و طرف اعتماد قرار گرفته و سرمشق خوبی باشد. او خودش را قبول دارد و شما هم می‎توانید او را قبول داشته باشید.

ظاهر یک آدم شه، نکته‎های دیگری را گوشزد می‎کند؛ می‎گوید: با آدم سربه‎هوا و بی‎عرضه‎ای طرفید. آدم بی‎خیر و برکتی که نمی‎شود توقع زیادی از او داشت. زیرا تکلیف خودش را نمی‎داند.



چگونه به تفکر و تخیل خلاق دست یابیم

تفکر خلاق، یعنی راه‎های جدید و مؤثر برای انجام دادن کارها

موفقیت‎های گوناگون، اعم از موفقیت در خانه، محل کار و اجتماع، به یافتن راه‎هایی برای انجام هر چه بهتر کارها بستگی دارد.

ایمان داشته باشید به اینکه می‎توانید موفق شوید. اعتقاد داشتن به اینکه کاری می‎تواند انجام پذیرد، ذهن را برای یافتن راه انجام آن حرکت وامی‎دارد. وقتی به کاری ایمان داشته باشید، فکرتان راه‎های انجام آن را پیدا می‎کند. وقتی ایمان بیاورید که چیزی ناممکن است، فکرتان در پی دلایلی می‎گردد که این مطلب را اثبات کند؛ ولی وقتی ایمان داشته باشید، ایمانی حقیقی که کاری شدنی است، فکرتان راه‎های انجام آن را می‎یابد. ایمان داشتن به امکان تحقق مسائل، در حقیقت جاده را برای راه‎حل‎های خلاق هموار می‎سازد. در حالی‎که ایمان داشتن به عدم تحقق آنها تفکری ویرانگر است. این نکته را می‎توان به تمام موقعیت‎ها، چه بزرگ و چه کوچک، تعمیم داد.

کلمه "ناممکن" را از فرهنگ لغات خود خارج کنید. ناممکن واژه ویرانگری است. فکر "این کار نشدنی" است زنجیره‎وار افکار منفی دیگری را در تأیید خود تولید می‎کند.

به چیزی بیندیشید که زمانی دوست داشتید آن را انجام بدهید. اما به دلیل آنکه آن را ناشدنی می‎پنداشتید، از انجام آن خودداری کرده بدید. حالا، سعی کنید فهرستی از دلایلی که اثبات می‎کند می‎توانید آن را انجام دهید، تهیه کنید.


در حقیقت، هیچ‎کاری را نمی‎توان به بهترین شکل و در قالب تنها یک راه انجام داد. برای چیدمان مبلمان یک منزل، برای گلکاری یک فضای‎سبز، برای فروختن یک جنس، تربیت‎کردن یک کودک و یا پختن یک استیک، بهترین راهِ منحصر به فردی وجود ندارد. به تعداد اندیشه‏‎های خلاق راه‎های بی‎شماری می‎شود یافت که هر یک می‎توانند بهترین هم باشند.

تفکر سنتی، دشمن خانگی و درجه یک انسانی است که دوست دارد یک برنامه پیشرفت فردیِ خلاق داشته باشد. تفکر سنتی، ذهن شما را منجمد می‎کند. جلو پیشرفت شما را می‎گیرد و اجازه نمی‎دهد از خلاقیت بهره‎ای ببرید.

به نظرات افراد توجه کنید. فکرهای جدید را پذیرا شوید.

پیوسته در حال جستجو باشید. سنت‎شکن باشید.

پیشرو باشید، نه دنباله‎رو.


توانایی، یک برداشت ذهنی است. میزان کاری که می‎توانیم انجام بدهیم، به میزان تصوری که از توانایی انجام آن کار داریم، بستگی دارد. وقتی به‎راستی ایمان داشته باشیم که می‎توانیم کار بیشتری انجام دهیم، ذهنمان خلاقانه در پی راه‎هایی می‎گردد که کلید کار را به دستمان بدهد.


معجون موفقیت در زمینه کسب و تجارت، خانه و اجتماع این است: بهتر از گذشته کار کن (کیفیت بادهی‎ات را بهتر کن) و بیشتر از گذشته کار کن (میزان بازدهی‎ات را بیشتر کن)

اگر متقاعد شده‎اید که انجام بیشتر و بهتر کارها مقرون به صرفه است، این دستورالعمل دو مرحله‎ای را انجام دهید:

الف _ مشتاقانه پیشنهادهایی را برای انجام کار بیشتر بپذیرید. کسی که مسئولیت کاری را به شما محول می‎کند، در حقیقت روی شما حساب کرده است. پذیرفتن مسئولیت‎های بزرگتر در کار، شما را برجسته‎تر می‎کند و نشان می‎دهد که ارزش بیشتری دارید.

ب _ روی این مسئله تمرکز کنید که چطور می‎توانم بیشتر کار کنم؟ جواب‎های خلاق از راه می‎رسند. بعضی از این جواب‎ها ممکن است شامل برنامه‎ریزی بهتر، انضباط بیشتر و یا مختصر و مفید کردن فعالیت‎های روزمره، یا کلاً حذف امور غیرضروری باشد، ولی اجازه بدهید تکرار کنم که راه‎حلِ "بیشتر کار کردن" خودش پیدا می‎شود.


بگومگوها از کجا آغاز می‎شود؟

از خودتان پرسیده‎اید که عامل پیدایش دعواها چیست؟ دستِ‎کم نود و نُه درصد موارد، بگومَگوها بر سر مسائل بی‎اهمیت و پیش‎پا افتاده‎ای است. چیزهای کوچک و پیش‎پا افتاده معمولاً به جر و بحث می‎انجامد. پس برای آنکه دیگر بحثی پیش نیاید، مسائل بی‎ارزش را پیش نکشید.

پیش از آنکه ایرادی بگیرید یا اتهامی بزنید یا کسی را سرزنش کنید یا برای دفاع از خود، ضدحمله‎ای ترتیب دهید، از خود بپرسید "آیا واقعاً ارزشش را دارد؟" در بیشتر موارد، ندارد و شما می‎توانید از یک درگیری بیهوده در امان بمانید. این پرسش "به‎راستی ارزشش را دارد؟" در تمام موقعیت‎هایی که برای شما مسأله‎ساز می‎شود می‎تواند مشکل‎گشا باشد.


شروط لازم برای یک سخنرانی خوب

تقریباً همه آرزو دارند از توانایی لازم برای ایراد یک سخنرانی بی نقص و درجه یک برخوردار باشند، با وجود این، کمتر کسی به این آرزو دست می‎یابد. بیشتر افراد سخنران خوبی نیستند. چرا ؟؟؟ دلیل آن ساده است. بیشتر مردم به بهای توجه بیش از حد روی نکات کوچک و کم اهمیت سخنرانی، از اصول بزرگ و مهم باز می‎مانند. وقتی خودشان را برای سخنرانی آماده می‎کنند، با انبوهی از تذکرات درونی روبرو می‎شوند؛ مانند "یادم باشد صاف بایستم"؛ "آرام باشم"؛ "دستهایم را تکان ندهم"؛ "نگذارم مردم بفهمند که از یادداشتهایم استفاده می‎کنم"؛ "مراقب باشم که اشتباه دستوری نداشته باشم، مبادا بگویم گاهاً، تلفناً و بگویم گاهی، تلفنی"؛ "یقه‎ام مرتب باشد"؛ "بلند صحبت کنم ولی نه خیلی بلند" و .

با این تفاصیل وقتی سخنران بیچاره از جایش بلند می‎شود تا صحبت کند، چه اتفاقی می‎افتد؟ وحشت سراپایش را می‎گیرد؛ طوماری از کارهای ممنوع را مانند چکش بالای سر خود گرفته و به همین خاطر موقع سخنرانی قاطی می‎کند! و سخنرانی‎اش ناموفق از کار درمی‎آید!

سخنران می‎بایست حواسش را به اصول مهم سخنرانی جمع کند. یعنی آگاهی از چیزی که می‎خواهد راجع به آن حرف بزند و اشتیاق شدیدی که برای گفتن آن به مردم دارد.

همه سخنرانان موفق در یک نکته مشترک هستند. آنها چیزی برای گفتن دارند که برای بیان آن به مردم سر از پا نمی‎شناسند.

اجازه ندهید اندیشه‎های منفی و مسائل پیش‎پا افتاده شما را از ایراد یک سخنرانی  موفق باز دارد.


چگونه بزرگ بیندیشیم

هنگامیکه موفقیت شرط باشد، مردم را با متر یا کیلو یا میزان تحصیلات و یا پیشینه خانوادگی‎شان نمی‎سنجند؛ بلکه آنها را براساس میزان توقع‎شان ارزیابی می‎کنند. میزان توقع ما میزان موفقیت ماست. بزرگترین ضعف انسان کوچک شمردن یا به عبارت ساده‎تر، دستِ‎کم گرفتن خود است که به اشکال مختلفی ظاهر می‎شود.

حتماً شنیده‎اید که می‎گویند خود را بشناس!

ولی انگار برداشت مردم از این عبارت آن است که فقط جنبه‎های منفیِ خود را بشناس! بدین ترتیب، خودسنجی مترادف طوماری از کاستی‎ها، ناتوانی‎ها و نقطه ضعف‎ها شده است. البته شناخت ناتوانی‎ها خوب است. زیرا زمینه‎هایی را که هنوز می‎توانیم در آن رشد کنیم به ما نشان می‎دهد. ولی اگر تنها نقطه ضعف‎های خود را بشناسیم، دچار مشکل می‎شویم و ارزش خود را از دست می‎دهیم.

شما بزرگتر از آن هستید که فکر می‎کنید. پس اندیشه خود را تا حد ظرفیت حقیقی خود گسترش دهید. سعی کنید افکارتان به بزرگی مقامتان باشد! هرگز، هرگز و هرگز خود را دستِ‎کم نگیرید.

برای بزرگ‎اندیش بودن باید لغات و عباراتی را به کار ببریم که تصاویر ذهنی مثبت و بزرگ را در ذهن تداعی می‎کنند.

الف) از لغات و عبارات بزرک‎اندیشانه، مثبت و شادی‎بخش برای توصیف احوال خود استفاده کنید.

ب) از کلمات و عبارات خوشایند، شادی‎بخش و روشن برای توصیف دیگران استفاده کنید.

ج) با لحنی مثبت به دیگران دلگرمی دهید و در هر موقعیتی که پیش می‎آید از آنها تعریف کنید.

د) برای توضیح طرح‎ها و نقشه‎هایتان از کلمات مثبت استفاده کنید.

 

تنها وضعیت موجود را نبینید، بلکه امکانات فردا را هم در نظر آورید. بزرگ‎اندیشان خود را عادت داده‎اند که در برابر هر مسأله‎ای تنها وضعیت موجود را ندیده بلکه امکانات فردا را هم در نظر آورند.

به چیزها آنگونه که هستند نگاه نکنید، بلکه به امکاناتی که می‎توانند داشته باشند نظر کنید. توجه به هر چیزی ارزش و اعتبار می‎بخشد. شخص بزرگ‎اندیش همیشه به امکاناتی که می‎تواند در آینده تحقق یابد، توجه می‎کند، او اسیر زمان حال نیست.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی بوش در تهران بازسازي و دکوراسيون ساختمان mavara اخبار استخدام Lori دنیای تکنولوژی John ماورا و متافیزیک